کدام یک از ما دقیقا و کاملا از هوشها و استعدادهای موجود در ذهن و وجودمان آگاهیم؟
هرکدام از ما حدس میزنیم که چقدر و تو چه زمینههایی باهوش باشیم؟
هوش و استعداد چیزهایی است که همه ما باید داشته باشیم؟
هر آدمی بلااستثنا از همان ابتدا با یکسری هوشها و توانمندیهای ذاتی به دنیا میآید. رفته رفته با گذر زمان وبزرگتر شدن، اگر فقط بتوانیم به بهترین نحوه ممکن از وجود این هوشها آگاه بشویم و آنها را بشناسیم قطعا میتوانیم در طول زندگی هم شخصی هم شغلی نهایت استفاده را از آنها داشته باشیم.
و نکته مهم اینکه زمانی که به این موارد آگاهی پیدا کردیم و از آنها در راستای زندگی شخصی و حرفه ای خود بهره بردیم، پی میبریم که ما به عنوان یک انسان قطعا لازم نیست که همه هوشها و استعدادها و توانمندیها را در زندگی خود پوشش دهیم تا بتوانیم در فعالیتی موفق باشیم. هرچند که هر انسانی در وجودش انواعی از هوشها وجود دارد که متناسب با هر فرد میزان و رتبه آن متفاوت است.
هر فرد با پیدا کردن دیدی واضح و کامل نسبت به فقط یک رکن از وجود بینهایت خودش که همان هوشهای ذاتی او باشد، مسلما میتواند قدم در جاده شناخت خود بگذارد و به تواناییهای ذاتی خود تسلط پیدا کند.
با من در مرکز دیزاین ورجاوند همراه باشید برای برشمردن انواع هوشها از دید و نگاه هوارد گاردنر:
نظریه هوشهای هشتگانه هوارد گاردنر:
هوش موسیقیایی:
ادراک بالا و قوی نسبت به آهنگ، ریتم، صدا وموسیقی. پتانسیل بالا در یادگیری و فراگیری آوازخواندن، آهنگ سازی، نوازندگی. بنابر درک و حس بالا نسبت به زیر وبم صدا و آهنگها.
هوش منطقی ریاضی:
توانایی در استدلال و تفکر انتقادی، حل مسائل پیچیده و منطقی، فهم و درک بالا از اعداد و روابط بین آنها. توانایی در کد نویسی و برنامه نویسی و تحلیل منطقی.
هوش طبیعتگرا:
تمایل داشتن و هماهنگ بودن با طبیعت. علاقه به پرورش و رویش و کاوش در طبیعت و انواع گونههای گیاهی و طبیعی، ارتباط خوب با حیوانات و گیاهان، آگاه به تغییرات هرچند کوچک در محیط بیرون.
هوش کلامی زبانی:
توانایی در به کارگیری زبان گفتاری و نوشتاری، قدرت ارتباط گرفتن و تاثیرگذاری بالا در انتقال نظر و عقیده خود به صورت گفتاری و نوشتاری. استفاده درست و بجا و عالی از کلمات و جملات.
هوش تصویری فضایی:
قدرت و توانایی در تجسم، تفسیر، ارتباط با تصاویر، نمودارها، الگوها و… به صورت سه بعدی. جهت یابی و مسیریابی عالی.
هوش جسمی فیزیکی:
ادراک قوی در استفاده از زبان بدن، ایجاد هماهنگی بالا در حالات بدن و نحوه انتقال تفکر و احساسات و نظریات خود. توانایی در حرکات بدنی و کنترل فیزیکی قوی.
هوش برون فردی:
پتانسیل و توانایی در درک حالات و احساسات و خواستههای دیگران. ارتباط و تعامل قوی با دیگران، سنجش و تشخیص روحیات و انگیزهها و هیجانات افراد پیرامون.
هوش درون فردی:
توانایی و استعداد در درک و شناخت و تحلیل روحیات، اخلاقیات و هیجانات خود. آگاهی بالا از وضعیت روحی و هیجانی خود. اشتیاق برای خودآزمایی و تحلیل خود و همچنین کاوش در ارتباطات خود با دیگران.
حالا که شناخت نسبی نسبت به انواع هوشها پیدا کردیم، میتوانیم آنها را در وجود خودمان بررسی و آنالیز کنیم و ببینیم در فعالیتها و زندگی خود از کدام یک چقدر و کجا استفاده کردهایم و یا اینکه جالب تر، از کدام موارد به صورت ناخودآگاه و همیشگی و بسیار عالی بهره میبریم اما تا الان از وجود آن ناآگاه و بی اطلاع بودهایم؟
همین بررسیهای ساده در رفتارها و علایق و توانمندیهای خودمان بیشترین و بهترین بازخورد و انعکاس را در زندگی شخصی و حرفه ای به ما میدهد. متوجه میشویم که تا الان کجا ایستاده بودیم و عملکردهای ما به چه صورت بوده است و زین پس در کجا قرار گیریم بهتر است؟ و به چه میزان عملکرد خود را ارتقا دهیم باعث رضایتمندی بیشتر میشود؟
نه فقط در زندگی حرفه ای و شغلی، در برخورد با افراد خانواده و حتی یک دوست، در واکنشهای ما در احساسات و هیجانات ما، شناختن و فهمیدن عمیق این هوشها باعث زندگی سالمتر و شاداب تر و قطعا پربازده تر میشود.
بلد ترین و قوی ترین هوش ذاتی خود را پیدا کنید و اساس فعالیتهای خود را بر پایه آن بچینید و در همین راستا به راحتی میتوانید از دیگر هوشهای خود بهره ببرید و زندگی خود را آن طور که میخواهید رقم بزنید.
با هوشهای خود شاهانه زندگی کن!
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.